روزشادی
خروج ممنوع
سه شنبه 12 شهريور 1398برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : محمود

تولدم دوباره مبارک

سه شنبه 23 دی 1393برچسب:, :: 10:54 ::  نويسنده : محمود

یادش بخیر من اول دیرستان بودم این وبو زدم..
هی
الان 3 سال میگذره
تولدم مبارک

یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, :: 17:26 ::  نويسنده : محمود

M     y    L    oooOooo   V    E  

برسنگ مزارم بنویسیدآشفته دلی خفته دراین خلوت خاموش اوزاده ی غم بودکه ازخاطریاران گشت فراموش.
 

برای دیدن عکس های متحرک به ادامه مطلب بروید.

   


 

 

یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, :: 17:13 ::  نويسنده : محمود

بوسه ام را می گذارم پشت درقهرکردی , قهرکردم , سر به سرتو بیا , در را تماما باز کن
هر چه میخواهی برایم ناز کن
 

 من غرورم را شکستم , داشتی ؟

آمدم , حالا تو با من آشتی ؟ 

*  * * * * * * * * * * * * *

چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین

جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین

حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم
طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نا زنین.
 

 

پنج شنبه 14 بهمن 1389برچسب:, :: 16:36 ::  نويسنده : محمود

کنون رزم virus و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یک disk داد بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این disk باشد یکی file ناب که بگرفتم از site افراسیاب

چنین گفت رستم به اسفندیار که من گشنمه نون سنگک بیار

جوابش چنین داد خندان طرف که من نون سنگک ندارم به کف

برو حال می کن بدین disk هان! که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه اش

چو آمد به نزد mini tower اش بزد ضربه بر دکمه power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت مَر آن disk را در drive اش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت یکى list از root دیسکت گرفت

در آن disk دیدش یکی file بود بزد enter آنجا و اِجرا نمود

کز آن یک demo شد پس از آن عیان ابا فیلم و موزیک و شرح و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد hang که رستم در آن ماند مهبوت و مَنگ

چو رستم دگر باره reset نمود همى کرد hang و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد ز بخت بد خویش فریاد زد

چو تهمینه فریاد رستم شنود بیامد که لیسانس رایانه بود

بدو گفت همه مشکلش وز آن disk و برنامه ى خوشگلش

چو رستم بدو داد قیچی و ریش یکی دیسک bootable آورد پیش

یکى toolkit اَندر disk بود بر اورد آنرا و اِجرا نمود

همى گشت toolkit ، hard اَندرش چو کودک که گردد پى مادرش

به ناگه یکى رمز virus یافت پى حذف اِمضاى ایشان شتافت

چو virus را نیک بشناختش مَر از boot sector بر انداختش

یکى ضربه زد به سرش toolkit که هر byte آن گشت هشتاد bit

به خاک اَندر اَفکند virus را تهمتن به رایانه زد بوس را

چنین گفت تهمینه به شوهرش که این بار بگذشت از پل خرش

دگر باره امّا خریت مکن ز رایانه اصلاً تو صحبت مکن

پنج شنبه 14 بهمن 1389برچسب:, :: 15:26 ::  نويسنده : محمود

دوستت دارم با “س” سوزن ، به همه بگو تا بسوزن !

.

.

.

مشترک گرامی بخش اس ام اس شما فعال است

لطفا خسیس نباشید و به دوستان خود اس ام اس بزنید !

( ایرانسل )

.

.

.

از شهرداری واحد سد معبر مزاحمتون میشم

ببخشید مهربونیتون سد راه دلمون شده !

.

.

.

شنیده بودم زیبارویان بى وفاویند

آخه زشت ! تو دیگه چرا !؟

.

.

.

اگه همه ی بازی رو ببینین, ۰-۰ میشه!

اگه بازی رو نبینی, بالای ۲ گل داره

اگه وسطش بری دستشویی, همون لحظه گل میزنن !

.

.

.

دعای شب ۱ کودک :

خدایا ! خودت می دونی آب کم خوردم

جیش هم کردم ، پس کمک کن صبح کتک نخورم آمییین !

حالا که دعاتو کردی لالا کن !

.

.

.

رفتم به نزد طبیب ز شدت طب

۶ بوسه نوشت ز گوشه لب

۲ تا صبح

۲ تا ظهر

و ۲ تا شب!

.

.

.

یک شتر و یک گاو و یک میمون با هم بحث می کنند

گاو می گه من شیر می دم

شتر می گه من چیزای سنگین رو حمل می کنم

تو هم یه چیزی بگو ، آبروت رفت !

.

.

.

به غضنفر میگن تا حالا جبهه رفتی ؟ میگه آره تازه یه بار هم شهید شدم !

.

.

.

با سلام! نظر به اینکه جنابعالی تا کنون در کلیه امور زندگی ریده اید!

شرکت ایزی لایف پوشک مخصوص بزرگسالان را با تخفیف ویژه به شما عرضه میکند !

.

.

.

میخه میفته تو آب زنگ می زنه در میره !

خنک هم خودتی !

.

.

.

بچه غضنفر گم میشه میره پیش پلیس میگه :

ببخشید شما خانومی ندیدید که من پیشش نباشم !؟

.

.

.

اس ام اس برای کسی که سرما خورده:

شنیدم خورده ای سرما جدیداً و حتی می کنی سرفه شدیداً

اگر حالت مساعد گشته امروز دعایت کرده ام بی شک عمیقاً !

.

.

.

غبار از چهره ی نازت بگیرم / یک شب من پرده از رازت بگیرم

تو در چشمان من یک سیب سرخی / خدا قسمت کند گازت بگیرم !

.

.

.

یاد اون روزها بخیر. وقتى من بچه بودم، مادرم یک تومن به من مى داد

و مرا به فروشگاه مى فرستاد و من با ٣ کیلو سیب زمینى

دو بسته نان، سه پاکت شیر، یک کیلو پنیر، یک بسته چاى

و دوازده تا تخم مرغ به خانه برمى گشتم. اما الان دیگه از این خبرها نیست !

همه جا توى فروشگاه ها دوربین گذاشته اند

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


سلام اين وبلاگ روتقديم مي کنم به اونايي که عاشق هستند وعاشق خواهند ماند
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


كد ماوس